شانس ما دوتا پارت 6 🐞🐞
9 شهریور 1402 · · سلومممم ببخشید دیر کردم سرم شلوغ بود دیگه نتونستم 😅
برین ادامه مطلب ❤️❤️
9 شهریور 1402 · · سلومممم ببخشید دیر کردم سرم شلوغ بود دیگه نتونستم 😅
برین ادامه مطلب ❤️❤️
5 شهریور 1402 · ·
سلام کاور جدید داریم 🥴
بعدشم که رفتیم و سوار هواپیما شدیم 🙃
الیا: خداحافظ خانم آگرست 🙂
آدرین: خداحافظ مامان ☺️☺️☺️☺️☺️
تو هواپیما....🛫🛬✈️
پیشخدمت: سلام ، خوش آمدید ♥️
صندلی منو الیا کنار هم بود 😀
الیا: خب خب ، چمدون هارو بزار بالا 🙃
مرینت: باشه 😉
بعدشم یهو یه پسری با موهای آبی تیره و یک هودی سفید ساده اومد و پشت سرمون نشست واووووو چقدر خوشتیپ بود 😍
منم همینطوری داشتم بیرون رو نگاه میکردم که پیشخدمت اومدو گفت: چیزی میل دارید ؟❤️
الیا: آره ، چرا که نه! میشه بگید چی دارین ؟😀
پیشخدمت: چیز کیک ، ماکارونی ، موچی ، سوشی ، نودل...
+ یه سری دیگه هم هست که اونو باید تو اتاق خوراکی انتخاب کنید:)
مرینت : کدوم؟ به نظرم چیز کیک خوبه 😉
الیا: هوممم ، اره خوبه ☺️ یه چیز کیک لطفاً 😉
بعدش هم برامون آورد 🍥🍰
ادامه پارت بعد 🌸
3 شهریور 1402 · · سلوم 💔
من اومدم ولی ایندفعه با قلب شکسته 😭💔😭💔😭💔
پستام زیاد حمایت نمیشن با اینکه میتونستم تو وبلاگ ها دیگه ام بیشتر فعالیت کنم ولی برای شما کیوتا فعالیت کردم 🙄🙄 این حقمه واقعا ؟ پستام یه لایکم نمیخوره 💔🙄💔🙄💔تا یکشنبه ( دوروز دیگه ) چقت دارین حسابی حمایت کنین وگرنه من از این وبلاگ میرم💔
3 شهریور 1402 · · سلام سلام ماری جان لطفا برام برچسب بزار ❤️
برین ادامه مطلب کیوتا 🍙
1 شهریور 1402 · · سلام:)
ببخشید کاور خیلی ضایعس 😐😒 ولی برای پارت بعد کاور جدید داریم 🥴
خب برو ادامه مطلب کیوتم 💖
30 مرداد 1402 · ·

های گایز این رمان درمورد میراکلس هستش 🍥و هفت پارتیه ♥️♥️
برین ادامه مطلب ♥️
27 مرداد 1402 · · هاییی شرمنده دیر گذاشتم 👈🏻🥺🥺👉🏻 راستی ماری جان لطفاً برای رمانم برچسب بزار 💜💜
برو ادامه مطلب 🙂
26 مرداد 1402 · · هایییی بلاخرههه اومدممم! شرمنده دیر گذاشتم 👈🏻🥺🥺👉🏻
خب فرزندم دست گلت را بزار رو اون ادامه مطلب لطفا 🙂
25 مرداد 1402 · · سلام کیوتااااااا
لقبم ماری و اسم واقییم یه رازه😶
۱۱ سالمه
رنگ مورد علاقم مشکی🖤
صبر ایوب دارم 😑 کم حرفم 🙂درونگرام
تایپ شخصیتم همplsf