شانس ما دوتا پارت 2 🐞

کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس کاربر بلاگیکس · 1402/05/31 14:35 · خواندن 1 دقیقه

های کیوتا برین ادامه مطلب تا بخونین ❤️

( الیا)

از خواب بیدار شدم اولین کار 

به مرینت زنگ زدم جواب نداد 😐 

صبحونمو خوردم بعدش یه کراپ  نارنجی خوشمل پوشیدم 👇🏻

بعدش هم که شلوارمو پوشیدم👖

خواستم برم که دیدم نینو جلو ی دره 😁

نینو: سلام عزیزم 💖

- سلام 💖

میخوایم باهم بریم ؟

- اوهوم 🙂 میریم دم خونه ی آدرین 🙃 به مرینتم گفتم ☺️

- دیگه کارمو راحت کردی 😅

- آره.😁

بعد دست همو گرفتیمو رفتیم و سوار ماشین شدیم 🙃

( نینو)

دیشب چون اصلا نخوابیده بودم ، نیازی هم نبود بیدار شم 😐

خیلی خسته بودم ولی اینکه با دوستام برم مسافرت سرحالم میاورد 🙃

صبحونه تخم مرغ خوردم 😐🙂 ( تخم مرغ برای سلامتی خوب است 😐)

یه هودی سبز پوشیدم و یه عطر م زدم و آماده ی رفتن شدم 💖

میخواستم با الیا برم 🙂

پس منم یه کوله ی.....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خاک به سرممم تمومیددد 😐

ادامه فردا 🙂 برای پارت بعد چهار لایک و یک کامنت کوچولو 😞لطفاا 😞

و راستی میگم خیلی حمایت کم بود 😞