دختر کیوتی که توی برف گم شد ❄️🍙 پارت 1 :
·
1402/05/22 13:15
· خواندن 1 دقیقه
سلام من نویسنده ی جدید هستم و میخوام اولین کارمو با یه داستان شروع کنم که این ازمایشیه که ببینم دوست دارین یا نه ♥️
❄️❄️❄️❄️❄️❄️🍙🍙🍙♥️♥️♥️❄️❄️❄️🍙❄️🍙♥️🍙❄️❄️❄️❄️❄️
با صدای الارم گوشیم بیدار شدم 😪
امروز خیلی بی حال بودم..💤😪
نمیدونم چرا ولی احساس گیجی می کردم 😵😩
دوست داشتم زودتر حالم خوب شه.😩
مامانم صدام زد و گفت: بیا برای صبحانه دخترم !🔊🍳🥞🥚🌄🌅
با بی حالی😪
_____________
رفتم سر میز و به مامان گفتم :
مامان ، خیلی حالم بده 😩
مامان : چه شده عسلم ؟ خوب میشه ♥️
و به سرم دست زد .🤕
هه ، تو تب داری خاک به سرم!😧
باز زمستون شروع شد 😒😔
یکم استراحت کن 🙂 یه فکری براش میکنم 😌🙁
اگه خواستید میتونم پارت بعدی رو بدمااا 😌💜😍 بای بای ♥️